jueves, 27 de junio de 2013

جهانی که به پشیزی نمیارزد
که چه بشود؟
که آنکس که در خوابهایت زیباست
 دستت حسرت بویش را 
ازشانه ات آویزان است

که چه خواهی کرد
با اینهمه فردا های دور
که ازبغل گوش ،حکایت یادش بخیر
سال به سال ...
ای گوه بگیرد پارسال

که کارازکار گذشته 
اما عجیب جان کندن سختی ست 
بگذریم...

ناصر